ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دانشگاه که قبول شدم بعد از غافل گیری همه ی دوستان و اطرافیان که همگی به بنده لطف داشتند و این پیروزی رو از بنده بعید می دونستند بیش از هر کسی برادر زاده ی گرامی و خانواده ی محترمشان بنده را مورد لطف و عنایت حسودی خود قرار دادند.
من که با رتبه ی تک رقمی همان رشته ی مورد نظر که از نظر اجتماعی و علمی و البته هنری سطح بالایی داشت را قبول شده بودم ، در مقابل برادر زاده ی خر خوانی قرار داشتم که علارقم معدل بالا در دوره های تحصیلی و درس خواندن بیش از من به رتبه ای چند هزاری (29هزار) دست یافته بود و به گمان باطل خودشان بنده خاری بودم در چشمشان.
با توجه به موفقیت چشم گیر من ، مادر نازنینم اما هیچوقت این مسأله رو جلوی اونا بازگو نکرد و حتی به تشویقی کوچک هم اشاره ای نکرد و من هم متعاقبا هیچگونه انتظار تبریک یا گرفتن هدیه از سوی برادر .... َم نداشتم ، اما مسلما به توهین ها و مسخره کردنشان که :"این موفقیت هم شانسی بوده و حرفهای رایگان دیگر"... هم عادت نداشتم و برای من که تازه پدرم رو از دست داده بودم اینگونه بی محبتی ها بسیار سنگین و درد آور بود اما برای مادر گلم انگار تازگی نداشت و جواب ندادنِ او به آنها برای من سوال بر انگیز بود.
از همان موقع ها بود که تازه شخصیت خانواده ی برادرم برای من روشن شد. خانواده ای که تا پدرم بود اگر می خواستند به دیدار ما بی آیند و دلی از غذا ی خوشمزه ی مادرم پر کنند و از محبت های بی پایان او بهره ببرند ، خود بابای پیرم با ماشین می رفت دنبالشان و شب هم خودش آنها را می رساند و سالها این کارش بود و انگار جزئی از وظایفش شده بود.
هرگز تصور نمی کردم آدم می تونه انقد قدر نشناس باشه که نسبت به محبت های کسی چشمهاشو کاملا ببنده و بجای محبت به باز مانده هاش...هر روز گوشت تن اونا رو آب کنه و چشم دیدنشونو نداشته باشه...
سال وقوع(1386)
سلام وبلاگ خوبی داری اگه ممکنه به من سربزن
خیلی ممنون. بله چشم حتما
سلام
ممنون از حضورتون..
خوشحال میشیم کمکتون کنیم..
بفرمایید که در چه زمینه ای نیاز به راهنمایی دارین..
وبلاگ نویسی.
موارد نیاز : غلط املایی ، نحوه ی نگارش و ........
سپاس از عنایت شما.
سلام
خدا قوت
ان شاء الله عاقبت بخیر باشید
سلام. موتوشکرم.