همه جا همین جاست....

دفتر خاطرات شخصی ام باز است.

همه جا همین جاست....

دفتر خاطرات شخصی ام باز است.

جناب ملک الموت

چند وقت پیش که خبر یکی از شهدای دفاع حرم بی بی رو  میخوندم، به اشاره ای از وصیت نامه ش رسیدم.... وصیت نامه تو این سن !.. یادم افتاد من هنوز وصیت نامه ندارم ... با والده گرام که مطرح کردم ، گفت : حالا چه وقت این چیزاس و از این حرفا نزن دلم یه طوری میشه و من تو زندگی کلی غصه خوردم و .... چه و چه ..

دیگه چیزی نگفتم..رفتم تو فکر.. مرگ  مگه سن و سال میشناسه !.. یاد جمله ی استاد افتادم کلٌ .... ذائقة الموت.. خداوند فرموده همه .. همه مرگ را میچشند، اما نفرموده کی و در چه سنی عموما...



از اون روز هر جا که میرم ، کوچه ، خیابون ، کلاس ، همش به این فکر میکنم من که وصیت نامه ننوشتم ، جناب ملک الموت !

نظرات 2 + ارسال نظر
ماهتاب دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 21:20 http://hooner.blogfa.com

عزیز چرا خب میگی که ناراحت بشنو بگن نه و....اینا

شهدا جدا اسطوره ن...مخصوصا سن پاییناشون... آخه آدم عظمتشونو بیشتر درک می کنه...وقتی به سن و سالشون نگاه می کنه...حرفاشونو که می خونه میبینه از بچه بودن که اصلا خبری نیست هیچ! تو بندبند حرفاشون عظمت یک روح فوق العاده بزرگ رو حس میکنه...خیلی بزرگ تر از یه روح چهل پنجاه ساله...آخه داستان، داستان راه صدساله است...

میتونی وصیت نامه اش رو برام بفرستی؟

بله بله :|
عزیز من متن وصیت رو نخوندم فقط خبرشو خوندم و اشاره حاج آقا به وصیت نامه شhttp://panahian.blog.ir/post/251 این خبر بود و تو فایل صوتی برنامه یاد خدا،حاج آقا ازش صحبت کرد..

الف دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 21:12 http://peyegohar.blogsky.com/

سلام
حووووون غرض نقشیست کز ما باز ماند
که گیتی رو نمیبینم بقایی
یا حق

سلام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.