ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
چند وقت پیش که خبر یکی از شهدای دفاع حرم بی بی رو میخوندم، به اشاره ای از وصیت نامه ش رسیدم.... وصیت نامه تو این سن !.. یادم افتاد من هنوز وصیت نامه ندارم ... با والده گرام که مطرح کردم ، گفت : حالا چه وقت این چیزاس و از این حرفا نزن دلم یه طوری میشه و من تو زندگی کلی غصه خوردم و .... چه و چه ..
دیگه چیزی نگفتم..رفتم تو فکر.. مرگ مگه سن و سال میشناسه !.. یاد جمله ی استاد افتادم کلٌ .... ذائقة الموت.. خداوند فرموده همه .. همه مرگ را میچشند، اما نفرموده کی و در چه سنی عموما...
از اون روز هر جا که میرم ، کوچه ، خیابون ، کلاس ، همش به این فکر میکنم من که وصیت نامه ننوشتم ، جناب ملک الموت !